سفارش تبلیغ
صبا ویژن


نجوا

بین خدای من و خدای تو فاصله ای نیست

امشب به سروقتش می‏روم تا هرآنچه را نگفتی، از زبان او بشنوم

و تو را به نگفتن‏ها متهم کنم

ولی با همه این‏ها این را می‏دانم که زندگی معقول نیست و نمی‏توان آن را سال‏ها به صورت معماری ساده یا چیزی آرام انگاشت، زندگی مسالمت آمیز و قابل پیش‏بینی نیست.

ولی نمی‏توانم همه رفتارهای تو را با ماهیت زندگی توجیه کنم

 چون می‏دانم که می‏دانی، زندگی در وجود ماست و همیشه ما  را با دو مفهوم متضاد روبه رو می‏کند، خواستن و نخواستن، تلاش و تنبلی، بودن و نبودن و....

پس اگر بخواهیم همه چیز را در باره زندگی بدانیم اول باید خودمان را خوب بشناسیم، آن وقت قابل پیش بینی است.

 

پس به خدایت به نقل از  «رساله دل و جان»  خواجه عبدالله انصاری بگو:

 الهی: همه تو، ماهیچ، سخن این است، بر خود مپیچ.

الهی: گفتی کریمم، امید بدان تمام است، تا کرم تو در میان است، نا امیدی حرام است.

الهی، طاعت فرمودی و توفیق بازداشتی از معصیت منع کردی و بر آن داشتی، ای دیر خشم زود آشتی آخر مرا در فراق بگذاشتی !

الهی: امانت را می‏نهادی،،،، دانستی که چنینم؟

  


نوشته شده در شنبه 88/8/2ساعت 3:11 عصر توسط کوثر شهنی نظرات ( ) |


Design By : Pichak