نجوا
من زمان زیادی در سیرک زیسته ام به گمان من تن تو باید برای کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است.
و همیشه و هر لحظه برای بندبازان روی ریسمان لرزنده نگران بودم.
اما این حقیقت را بگویم که مردم روی زمین استوار و گسترده
بیشتر از بند بازانی که روی ریسمان لرزنده هستند سقوط می کنند.
اما اگر روزی دل به مردی آفتابگونه بستی
با او یکدل باش و براستی او را دوست بدار.
دخترم، هیچکس و هیچ چیز را
در این جهان نمیتوان یافت که شایسته تر از آن باشد
که دختری حتی ناخن پایش را عریان کند
برهنگی بیماری عصر ماست
بخشی از وصیت چارلی چاپلین به دخترش جرالدین.
نوشته شده در دوشنبه 89/4/28ساعت
3:45 عصر توسط کوثر شهنی نظرات ( ) |
Design By : Pichak |